بنای دُل‌کینگه ابتدای گردنه گدوک به سمت استان مازندران

زارشی از یکی از برج‌های ثبت نشده در گردنه گدوک

دُل‌کینگه

بنای دُل‌کینگه با آن‌که در ابتدای گردنه گدوک به سمت مازندران،  اولین بنای این راستای نظامی است، تا به امروز نه به فهرست ثبت ملی ایران در آمده و نه هیچ مطالعه پژوهشی و فرهنگی از طرف میراث فرهنگی در موردش ارائه شده است.

آن چه در پی آمده گزارشی علمی درباره یکی از برج‌های ارتفاعات گردنه گدوک، در جنوب سوادکوه است. این برج هنوز به ثبت ملی نرسیده و هیچ مطالعه ای نیز روی آن انجام نگرفته است.

 متن گزارش و طراحی نقشه های معماری کار «محمد کشاورز دیوکلایی» است. او اهل قائم‌شهر است و کارشناسی ارشد علوم وابسته به مرمت و حفاظت میراث فرهنگی دارد و در ایتالیا مشغول ادامه تحصیل است. عکس های گزارش را نیز کمیل مرادی و محمد کشاورز دیوکلایی ثبت کرده‌اند.

  *موقعیت قرار گیری برج دُل‌کینگه، جبهه غربی

از فیروزکوه به سمت دریای مازندران که می رویم، یکی از بحث‌برانگیزترین مناطق باستانی گردنه گدوک و تنگه دو آب است. جایی که اگر بر روی عکس هوایی مشاهده شود، به طور ناگهانی پوشش گیاهی تمام و منطقه ای با صخره های بلند و رشته کوه‌هایی دیده می شود که در خود ابنیه زیادی با کاربردهای مختلف جای داده است.

 دقیقا از تنگه دوآب یا همان سه راه خطیر کوه به سمت منطقه ورسک و بعد گردنه گدوک پوشش گیاهی منطقه کاملا تغییر می کند.

این سازه ها در رده بناهای کوهستانی ایران قرار گرفته اند و در جاهایی مانند بنای تلم‌سنگ در غرب جاده سوادکوه امروزی در ارتفاعات ورسک، با ارتفاع 3200 متر از سطح آب‌های آزاد و همچنین در ارتفاعات 3600 متری قله قدمگاه نیز بقایایی از استحکامات دفاعی دیده شده است.

 این سئوال مطرح می شود که چگونه این بناها را در آن ارتفاع بر پا کردند؟ شاید جواب به این سئوال را بشود با مطالعات دقیق باستان شناسی و معماری سنتی به دست آورد.

 بناهای مورد بحث بر روی رشته کوه‌های البرز قابل شناسایی هستند که خود این رشته کوه، پی تمام این دژها و ابنیه مختلف شده است.

  البرز همانند یک دژ طبیعی همیشه از تبرستان دفاع و پشتیبانی کرده است. وجود این بناها و نوع چیدمان‌شان به صورت زیگزاگی می تواند تعریف کننده طرحی بزرگ در کشور ایران در مناطق کوهستانی شمال باشد که اشاره مستقیم به راه‌سازی آن هم از نوع نظامی دارد.

  مشخصه بارز در ویژگی های معماری این ابنیه کمی کار را برای هم‌دوره دانستن این سازه ها آسان‌تر می کند. اما همچنان چه منطقه و چه ابنیه آن نیاز به شناسایی و بررسی سازه ای دقیق‌تر دارند.

  بنای دُل‌کینگه با آن‌که در ابتدای گردنه گدوک به سمت مازندران،  اولین بنای این راستای نظامی است، تا به امروز نه به فهرست ثبت ملی ایران در آمده و نه هیچ مطالعه پژوهشی و فرهنگی از طرف میراث فرهنگی در موردش ارائه شده است.

  گام نخست را برداشتیم و برای شناخت این بنا از معماری و شناخت سازه ای با تمرکز بر تشابهات این سازه با ابنیه دیگر منطقه، به طراحی پلان و برش‌ها پرداختیم که شاید گامی باشد برای شناخت بیشتر بناهای موجود و محروم در شهرستان سوادکوه مازندران.

 قبل از نگارنده فقط از این بنا در سفر نامه ناصرالدین شاه اشاره ای شده و بعد نیز «احمد باوند سوادکوهی» در کتاب سوادکوه میراث دار تبار کهن به نام این بنا و موقعیت قرار گیری آن در منطقه اشاره کرد. نام این بنا را در تاریخ شفاهی به نام دُل‌کینگه می شناسند.

عکس ماهواره ای از منطقه دوآب و گردنه گردوک وتغییر جغرافیایی و پوشش گیاهی ملموس، اقلیم متفاوت

 *موقعیت قرارگیری بنا در منطقه

 بنای دُل‌کینگه در ارتفاع 2271 متری از سطح آب‌های آزاد، بر روی یکی از رشته کوههای فرعی البرز قرار گرفته است.

این بنا در دیدی وسیع از منطقه از گردنه گدوک زمانی که به سمت مازندران می رویم، بر فراز کوه، دقیقا روبروی ایستگاه راه آهن دوگل و در شروع مسیر سه خط طلا دیده می شود.

 اشراف این بنا به برج دیدبانی قلعه چلدر و همچنین قعله اولاد در شمال بنا، از برج دیدبانی بودن دُل‌کینگه نشان دارد.

  این ابنیه به صورت زیگزاگ در منطقه تا تنگه دوآب امتداد دارند و تعریف راه و مسیر نظامی ای را با ساختارشان به نمایش می گذارند.

بعضی از این آثار به مساحت هکتاری و بعضی مانند این بنا دُل‌کینگه به 200 متر مربع هم نمی رسند. اما زیبایی در تمام این آثار نهفته است که به تاریخ و معماری یک منطقه فرم و معنا داده است.

 این بنا با مساحت کم آن، مطمئنا به مانند برج دیدبانی ای بوده است. البته باید اشاره کرد قلعه چلدر که بسیار بزرگ است، به صورت یک استحکام دفاعی و قلعه و یا بهتر است بگوییم پادگان نظامی به نظر می رسد؛ اما همه این بناها حتی اگر کاخ، قلعه، و حتی شاید پرستشگاه بوده باشند، با قرار گیری در آن ارتفاع و دید بسیار خوب به منطقه، دو کاربرده بوده اند و حضورشان  همانند برج دیدبانی بوده است.

 *وجه تسمیه

دُل کینگه: دولت‌کده(انبار دولت) است. به نظر می رسد دُل مخفف دولت و دولت‌کده یعنی سرای دولت و  جای سرمایه است.

  کینگه یک واژه مازندرانی به معنی انتهای درخت قطع شده  است. در مورد نام این بنا می توان به استناد تاریخ شفاهی اعتماد کرد؛ «نام این بنا را دل کینگه و عده ای نیز نام آن را ابراهیم بیک و ایروان بیک می نامند». (باوند سوادکوهی، 212).

 «دژ دل‌کینگه در واقع چشم دیدبانی سوادکوه به شمار می رفته است. زیرا نخستین قلعه است که دشت فیروزکوه را زیر نظر داشته است». (باوند سوادکوهی، همان)

 قدیمی‌ترین اشاره به این بنا را می‌توانیم در سفرنامه ناصرالدین شاه ببینیم. او بعد از گذر از فیروزکوه و رسیدن به کاروان‌سرای شاه عباسی (که مطمئنا کاروان‌سرای گدوک است) و رسیدن به گردنه ای اشاره می کند: «در طرف سمت چپ راه بر سر کوه قلعه[ای] دیدیم به قول عوام آنجا قلعه اولاد دیو[بود.] بر سر کوههای سمت دست راست قلعه های محکم معتبر بود.» (ناصرالدین شاه، 120).

  در این روایت اسم این بنا با نام قلعه اولاد دیو آمده است. اما در سوادکوه در منطقه بالا دست اوریم نیز قلعه ای به نام قلعه اولاد و یا نام دیگرش قلعه گردن است. اما این روایت درست است به دلیل آدرس‌های دیگری از جمله دست راست بر روی کوه‌ها قلعه های محکم است، اشاره به قلعه چلدر دارد و نام تنگه چلدر نیز در این سفرنامه آمده که ناصرالدین شاه از آن گذر کرده است.

 نگارنده زمانی که برای شناسایی و طراحی معماری این بنا رفت، نام آن را با «هلی‌چشمه» شناخت که برگرفته از نام گوسفند سرای روبروی آن است و دامداران در آنجا ییلاق و قشلاق می کنند.

 با اندک اطلاعات در دست، نام این بنا که بیشتر به شکل یک برج دیدبانی است و به راستی نخستین بنای موجود و قابل رویت بر ارتفاعات گردنه گدوک به سوی مازندران است، را با نامی که جناب باوند در کتاب خود آورد، دُل‌کینگه می نامیم.

  شاید روزی منابع و کتاب‌های قدیمی‌تر و یا سفرنامه‌هایی کمی دورتر از تاریخ معاصر پیدا شود که نام دقیق این بنا در آنها ذکر شده باشد.

  با اطمینان با حفاری های باستان شناسی و ارتباط این بناها که بر بالادست کوه‌ها سر بر آورده اند، می توان به نتایج صحیح‌تری رسید.

*معماری بنای دُل کینگه

 بنای دُل‌کینگه با طول 22.5 متر و بلندترین عرض 7.30 متر در رُخ شمالی با مساحت حدود 164 متر مربع بر روی سطح عوارض طبیعیِ صخره ای، ساخته شده است.

  این بنا کشیدگی شمالی و جنوبی دارد و ورودی آن با توجه به بقای ورودی امروز باید از غرب بوده باشد.

 حتی بقایای به جا مانده پنجره در رُخ جنوبی نیز از بازشوهایی در شمال و جنوب نشان دارد.

  این بنا شامل دو رُخ شمالی و یک راهروی مرکزی است. این دو رُخ با انداره ای متفاوت ساخته شده اند و این نیز دلیلی جز فضا سازی برروی عوارض طبیعی ندارد. هر جا که مقدور بود، فضاها را می ساختند. اما به نسبت نبود قرینه به چشم نمی آید.

  نکته قابل توجه در این بنا فضای الحاقی با آجر در جبهه غربی راهروی مرکزی است. این فضا کاملا مفهوم نیست، اما مشخص است که بعدها افزوده شده است. استفاده از آجر نیز با اطمینان در دوران بعد از این قلعه سازی‌ها بوده است.

برج جنوبی دُل‌کینگه
پلان وضع موجود بنای دل‌کینگه، طرح سه بعدی وضع موجود بنا و پیش بینی سازه ای
پلان وضع موجود بنای دل‌کینگه، طرح سه بعدی وضع موجود بنا و پیش بینی سازه ای

 *مصالح مورد استفاده

مصالح به کار رفته در بنای دُل‌کینگه در ساختار معماری از لاشه سنگ‌های بزرگ در قسمت‌های پایینی بنا و لاشه سنگ‌های کوچک در بالاترین قسمت‌ها استفاده شده و این دقیقا دلیل استاتیکی در سازه دارد که فشار و نیروها را مهار و بنا را پایدار نگه می دارد.

 نیز ملات، گچ نیم‌کوب است. ملاتی که از طریق تلفیق اکسید آهک، ماسه و آب به وجود می آید و بعد از قرارگیری بر روی بدنه سازه بعد از خشک شدن و از دست دادن آب مورد استفاده، به مرور زمان به انیدرید کربن موجود در هوا به شکلی به سنگ تبدیل می شود. در علم شیمی به این پدیده کربونیزه شدن گفته می شود که استحکام بالایی در مناطق کوهستانی دارد.

  استحکام بالای آن را در تمام بناهای منطقه از جمله بنای کنگلو در اندود می بینیم که حدود 15 قرن هنوز ماندگار است.

  در پی بنا از هیچ عنصری استفاده نشده است و فقط عوارض طبیعی صخره را شاهدیم.

با مطالعات میدانی انجام شده اثری از تیر چوبی در بنا دیده نشده است. شاید وجود داشته باشد و قابل رویت در سطوح بیرونی نیست.

اندود به کار رفته در برج دل‌کینگه
اندود به کار رفته در برج دل‌کینگه

*کاربری بنا

 با توجه به بقایای سفال در دامنه غربی، آیا می توان وجود یک گورستان را در زیر این بنا در نظر گرفت؟

شاید این نظریه کمی کاربرد بنا را از یک بنای دیدبانی به شکل برج به یک پرستش‌گاه و یا حتی یک مقبره تغییر دهد. اما بدون در نظر گرفتن این فرضیه، می توان نزدیک‌ترین کاربرد به این بنا را از نظر طراحی معماری و شکل پلان که دو رخ و یک راهرو بوده است، و حضور پنجره در جبهه جنوبی رُخ جنوبی، از پنجره ای پر کاربرد نشان دارد که اگر رُخ جبهه شمالی نیز باقی مانده بود شاید رو به شمال هم پنجره ای می‌داشت. در هر صورت تا به امروز می توانیم کاربرد این بنا را بدون هیچ کاوش باستان‌شناسی و شناسایی بخش‌های زیرین و مفقود شده معماری یک بنای کوچک به مانند برج دیدبانی بدانیم که بهترین و شایسته ترین کاربرد در منطقه را می توانست داشته باشد.

بنای دل کینگه، دید از جنوب از گردنه گدوک
بنای دل کینگه، دید از جنوب از گردنه گدوک

*آسیب‌شناسی بنا

آسیب‌های این بنا مانند بسیاری از بناهای مناطق کوهستانی، به آسیب‌های طبیعی بر می‌گردد. سرمای شدید هوا در این ارتفاع که زمستان‌های پوشیده از برف دارد، همچنین رطوبت ناشی از بارندگی و آب شدن برف در فصل‌های دیگر، موجب ترک‌ها و گسستگی در بنا شده و نیز شاهد رویش گیاهان در سطوح سازه هستیم.

 بخش بزرگ سازه دچار ریزش  شده و به نوعی می توان گفت بیش از 50 درصد ساختمان، امروز وجود ندارد و این لختی و خلاء سازه ای بر آسیب پذیری بیشتر بنا می افزاید. شدت باد در منطقه نیز در برداشتن و نابود کردن بقایای وضع موجود بنا تاثیر شدیدی دارد.

 از عوامل بیولوژیکی دیگر در آسیب‌های وارده نیز می توان به رسوخ جانوران و حشرات اشاره کرد.

 حفاری های غیر مجاز نیز از آسیب‌های انسانی مهم وارده بر این بنا است. در دو قسمت یکی مرکز راهروی بنا و دیگر کف رُخ جنوبی، آثار این حفاری ها دیده می شود.

مساله دیگر که از آسیب‌های تاثیر گذار انسانی است، بی توجهی میراث فرهنگی و نبود نیروهای بیرون سازمانی برای حفاظت و مرمت این سازه است.

  این بنا نیز همانند بنای برج رواتسر در سر سه راه خطیر کوه، از لحاظ عملیات و اقدامات میدانی و مرمتی، مانند بنای کنگلو آن‌قدر دشوار و مسیر دسترسی و اجرای فعالیت‌های حفاظتی بر این بناهای کار سختی نیست. اما بی میلی شدید در کارشناسان حوزه میراث فرهنگی، باستان شناسی و مرمت، بزرگ‌ترین آسیب بر این بنا است.

 با تمام این تفاسیر بنای دُل‌کینگه هنوز سرپا است و واقعا می توان باقی مانده آن را به عنوان یک میراث فرهنگی با ارزش ثبت و حفاظت کرد.

ریزش پوشش سقف و حفاری غیر مجاز

*نتیجه‌گیری

با مطالعات معماری بر روی این سازه کوچک اما بسیار مهندسی شده، می‌توان به تشابهات سازه ای و مصالحی در بیشتر بناهای منطقه مطمئن‌تر شد.

  این سازه کوچک یک راهروی مرکزی با دو برج یا در زبان عامه رُخ، دارای کاربری دفاعی و دیدبانی بوده است که به خود تیتری را با عنوان اولین بنای موجود در گردنه گدوک و بعد چلدر و در آخر تنگه دوآب  گرفته است.

  قلعه‌سازی به صورت زیگزاگی در راه و مسیری نظامی که بسیار حائز اهمیت از نظر استراتژیک است. همچنین پایه اصلی آن یعنی صخره بر روی رشته کوه‌های البرز که به واقع حضورش همانند دژی طبیعی از منطقه حفاظت می کند، از اهمیت مطالعات بر روی این گونه بناها در شهرستان سوادکوه است.

  اگر از بنای دُل‌کینگه تا غار کیجا کرچال را یک خط سیر حرکتی در یک جاده نظامی بدانیم، بیش از 10 بنا در این مسیر باقی مانده‌اند که حرف‌های فراوانی در راستای معماری خاص منطقه دارند.

  هنوز نمی‌شود به صورت شفاف به تاریخ این بنا و خیلی از بناهای دیگر منطقه اشاره کرد، اما با توجه به داده های تاریخی و همچنین فعالیت‌های جامع باستان شناسی در بنایی چون قلعه کنگلو که حدود 1500 سال عمرش ثابت شده است، این بنا نیز می تواند هم دوره با بناهای ساسانی منطقه قرار بگیرد.

  بنای دُل‌کینگه با ساختار معماری کلاسیک خود و ساختار مصالح بوم آورد منطقه ای، امروز در معرض آسیبهای فراوانی است که نیاز به حفاظت و توجه دارد.

  تا به امروز توانستیم کمی به درک معماری این بنا برسیم و به اثبات این‌که شاید مهندس معماری تمام این ابنیه شناخته شده در دل این کوه‌ها یک فرد بوده است.  می توانیم به مطالعات مصالح و آنالیزهای آن پرداخت تا روزی که بتوان با فعالیت‌های باستان شناسی به شکل و منظور ساخت بنا دست یافت. 

محمد کشاورز دیوکلایی در حال شناسایی و مطالعات سازه ای در برج دُل کینگیه، سال 1394
محمد کشاورز دیوکلایی در حال شناسایی و مطالعات سازه ای در برج دُل کینگیه، سال 1394

منابع مقاله:

نوری مصطفی، سفرنامه‌های عصر ناصرالدین‌شاه، نامه مازندران؛ نشر البرز

باوند سوادکوهی احمد، سواکوه میراث‌دار تبار کهن؛ نشر رسانش نوین

عکس‌های ماهواره ای از «گوگل ارث»

                                                 ***

منبع: مازندنومه

محقق: محمد کشاورز دیوکلایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

logo-samandehi