آداب و رسوم ازدواج در سوادکوه استان مازندران

بازخوانی مراسم عروسی در سوادکوه:

مقدمات عروسی

هنگامی که موعود عروسی نزدیک می شد خانواده ی داماد نزد پدر عروس می رفتند تا با کسب اطلاع از آمادگی آن ها و موافقت شان در مورد چگونگی برگزاری مراسم ازدواج به گفت و گو بپردازند

خانواده ی عروس مخیر بودند که به هر دلیل روز عروسی را عقب بیندازند. وقتی که قرارانجام مراسم عروسی گذاشته شد پدر داماد باید هزینه ی عروسی را تامین می کرد و به فکر انجام این مهم می شد.

 

خرج بار

وسایلی بود که از طرف خانواده داماد برای پذیرایی از مهمانان عروس به خانه آنان فرستاده می شد. خرج بار شامل برنج و گوسفند و کره و زعفران و کشمش و نمک و زرد چوبه و فلفل تا برف و صابون و حنا برای شب حنا بندان می شد.

 

اوستی برش

به همراه خرج بار یک یا چند قواره پارچه برای عروس برده می شد. یکی از زن های فامیل عروس یا داماد با قیچی برشی به پارچه می زد و بقیه به عنوان رو نما پولی هدیه می کردند که به عروس می رسید.

 

بار سری خاله

به همراه وسایلی که از طرف داماد به خانه عروس می فرستادند زنی معتمد به منزل عروس می رفت و در همان جا می ماند و در روز عروسی همراه عروس بر می گشت.

 

خمیر او دینگوئن

در بعضی از نقاط مازندران ، رسم بر این بود که چند روز قبل از عروسی ،مادر عروس روزی را به خمیر درست کردن و نان پختن برای عروس اختصاص می داد . همسایه ها و اقوام به آن جا رفته ،پولی به عنوان هدیه به عروس می دادند.

 

مجمه وری

در بسیاری از نقاط مازندران به خصوص در روستاها مراسم مجمه وری مرسوم است.

یک روز قبل از عروسی ،اقوام دور و نزدیک و همسایه های داماد طبق قرار قبلی و ساعتی معین سینی بزرگی که محتویات آن به قرار زیر است را بر سر می گذارند و پشت سر هم از هر کوچه و برزنی به طرف خانه دامادبه راه می افتند و چشم اندازی زیبا به وجود می آورند . محتویات مجمعه عبارت است از کله قند، یک بسته چای ، یک جعبه شیرینی ،۳ تا ۴ کیلو میوه ،یک جعبه دستمال کاغذی و یک پاکت که داخل آن امروزه حدود پنج هزار تومان پول به عنوان هدیه می گذارند . کسانی که مجمعه آوردند بعد از صرٿ چای و شیرینی و حلوا به خانه خود باز می گردند .

این مراسم در روستا هایی که از قدیم مرسوم بوده ،امروزه پر رونق تر از پیش بر گزار می گردد.

 

چتر سری

زمانی بود که آرایشگر در منزل عروس حضو پیدا می کرد، اولین کاری که می کرد این بود که در جمع فامیل های نزدیک ،موهای جلوی یر عروس را با قیچی کوتاه می کرد. حاضرین پولی داخل پیش بند عروس می گذاشتند که به آن چتر سری می گٿتند. چتر سری به عروس و یا آرایشگر می رسید ،بعضی مواقع هم بین آن دو تقسیم می شد.

 

درزی ولاج(خیاط عروسی)

ولاج(ویلاج) به معنای عروسی می باشد.در خانه ی داماد سه تا هفت روز عروسی بوده و در تمام این مدت بساط خیاط پهن بود. در این مدت علاوه بر دوختن لباس عروس و داماد ،لباس های بقیه ی اقوام هم دوخته می شد. موقع برش کردن لباس عروس و داماد ، خیاط خطاب به اطرافیان می گفت که: قیچی نمی برد، و این جمله به معنای درخواست پول به عنوان هدیه بود که به آن مقراض تکی می گٿتند. خیاط در آخرین روز عروسی چرخش را جمع می کرد.

 

لباس داماد و عروس

لباس داماد عبارت بود از کت و شلوار و جلیقه و پیراهن سفید که همه را خیاط (درزی) در خانه داماد می دوخت. علاوه بر این، داماد کلاهی نمدی به نام شب کلا بر سرش می گذاشت.

لباس عروس شامل یک کت مخمل یا ترمه ،یک پیراهن حریر رنگارنگ ، یک روسری بزرگ گلدار به نام گل شفتالو ، یک چادر سفید و یک کله پوش بود. روی چادر سفید را با پول و سکه های مخصوص تزئین می کردند. کله پوش که شبیه روسری بود را از پارچه عالی و گران قیمت تهیه می کردند و روی چادر بر سر عروس می گذاشتند. کله پوش سر و صورت را تا حدود کمر می پوشاند.

وسایلی که از طرف خانواده ی عروس برای داماد فرستاده می شد.

یک یا دو روز قبل از عروسی ،از طرف خانواده ی عروس بقچه یا چمدانی برای داماد برده می شد که در آن وسایل استحمام داماد ،پیش بند سفید اصلاح و لوازم سلمانی به اضافه ی کمربند، جوراب و کیف پول بسته به وضع مالی خانواده عروس به عنوان تبرک اسکناس می گذاشتند.

 

حنابندان

حنابندان هم در مازندران سابقه ی دیرینی دارد و همانند امروزه در شب عروسی برگزار می شد، اما به شکلی ساده. عروس در جمع دوستان جوان خود وداماد هم در منزل خود و در بین جوانان محل جشن حنا بندان را بر پا می کرد.

بر کف دست داماد حنا می گذاشتند و پسران دم بخت با انگشت از کف دست او حنا بر می داشتند و معتقد بودند که با این کار بخت شان زودتر باز می شود.

همین مراسم در خانه ی عروس هم اجرا می شد و تا پاسی از شب گذشته به جشن و پایکوبی می پرداختند.

 

عروس حمام و داماد حمام

در صبح روز عروسی ،داماد و دوستانش با جشن و پایکوبی از خانه داماد به طرف حمام به راه می افتادند. یکی دو نفر از دوستان نزدیک داماد همراه وی وارد گرمابه می شدند و بقیه جلوی حمام به جشن و شادی و رقص و آواز ادامه می دادند. بعد از استحمام داماد ، برایش گلپر دود می کردند و بر سرش نقل و پول خرد می ریختند و او را به خانه بر می گرداندند .

همین کار برای عروس هم اجرا می شد. زنان و دختران همراه عروس به حمام می رفتند و در آن جا آن قدر پایکوبی می کردند تا عروس از همام خارج شود ،سپس او را با سلام و صلوات به منزل می آوردند.

این مراسم امروزه تقریبا منسوخ شده است.

 

هدیه روز عروسی

در آخرین روز عروسی یعنی روزی که عروس را به خانه داماد میبرند ، در خانه داماد مهمانی مفصلی داده می شد و مهمانان پس از صرف نهار و چای و میوه تقاضای مجمع می کردند . اول ریش سفیدان و بعد بترتیب بقیه حاضرین پولی را به عنوان هدیه در آن مجمع می گذاشتناد که در واقع زیر بنای اقتصادی خانواده را محکم می کرد . به فردی که اول هدیه می کرد و به مقدار پول او (( سر هدیه )) می گفتند .

دیوار پیچ

در خانه داماد اتاقی را به عروس و داماد اختصاص میدادند . قبل از آمدن عروس ، دیوار اتاق را با پارچه گلدار (( کودری)) تزئین میکردند ، که به آن دیوار پیچ میگفتند و عروس بعدا با آن برای خود لباس می دوخت .

 

مراسم اصلاح داماد

بعد از نهار و جمع کردن پول (هدیه)نوبت به اصلاح صورت و موی سر داماد میرسید . در وسط حیاط خانه داماد جشن و پایک.بی براه بود و یک نفر بعنوان آرایشگر داماد دست بکار میشد و سر و صورت داماد را اصلاح میکرد . اعضای خانواده داماد و همه حاضرین پولی بعنوان چشم روشنی در پیشبند داماد میگذاشتند که معمولا آن پول بین داماد و آرایشگر تقسیم میشد . بعد در همان حیاط لباس دامادی بر تن داماد می کردند و جشن میگرفتند .

 

  برکت بنی

مادر عروس بهمراه عروس یک ظرف مسی بزرگ برنج می فرستاد که عروس خانم باید هنگام ورود به خانه داماد لگدی به آن بزند و آن را داخل خانه بریزد . یک نفر برنج را جمع کرده ، به عنوان صدقه به نیازمندی میدهند . معتقدند که این کار برکت خانه را زیاد میکند .

 

طریقه بردن عروس به خانه داماد

برای بردن عروس داماد بخاه آنها نمی آمد در روز عروسی بعد از صرف نهار عروس را لباس پوشانده چادر و کله پوش بر سرش میگذاشتند پدر و مادر عروس او را سوار اسب مینمودند برادر عروس و یا یکی از محارم افسار اسب را در دست می گرفت که به آن فرد جلودار میگفتند . یک نفر هم بعنوان همراه در کنار اسب عروس حرکت میکرد و بقیه فامیل پشت سر انها حرکت میکردند و با هلهله و شادی بطرف خانه داماد میرفتند در نیمه راه به یک منطقه سرسبز یا دشت وسیع که میرسیدند داماد و چند تن از دوستانش سوار بر اسب از راه میرسیدند و داماد جلوی عروس خانم مانوری میداد و یک مشت نقل و نبات بر سر عروس میریخت و یا شیش میزد .

 

رونمای داماد به عروس

بعد از ورود عروس خانم به منزل قبل از آنکه داماد کله پوش را از روی عروس بردارد باید پولی را بعنوان رو نمای به عروس خانم میداد تا صورتش را به او نشان دهد عروس آنقدر سر پا می ایستاد تا مادر شوهر برای نشاندن او بیاید و معمولا مادر شوهر به عروس خانم میگفت (( پسر مار بوی )) . عروس باید صبح زود فردای عروسی از خواب برمیخواست و صبحانه آماده میکرد و پای سماور مینشست و از خانواده داماد و میهمانها پذیرایی میکرد آنان هم پولی بعنوان هدیه به عروس خانم میدادند .

 

خلعت عروس

خلعت هدایائی است که مادر عروس برای اقوام نزدیک داماد تهیه میکند و در چمدانی قرار داده و همراه عروس به خانه داماد میفرستد .

 

به سلام رفتن عروس و داماد

سه روز پس از عروسی عروس و داماد به خانه پدر عروس رفته و عرض ادب میکردند و رو نما میگرفتند که پول یا کادو بود و بعد به خانه اقوام نزدیک عروس و داماد میرفتند و همه پول یا انگشتر یا کادو میدادند .

 

دس کله رفتن عروس

بعد از اتمام مراسم سلام عروس خانم وارد مرحله جدی زندگی خود میشود و باید تدارک شام مفصلی را ببیند و از نزدیکان خود و داماد پذیرائی بعمل آورد در واقع باید هنر آشپزی خود را بنمایش بگذارد . اگر آشپزی او خوب بود مادرش راضی و خوشحال می شود وگر نه موجب سرشکستگی و شرمندگی اش میشود .

 

غافلگیر نمودن عروس در شب دس کله

در زمان قدیم سند رسمی ازدواج مدتی بعد از ازدواج در دفاتر ثبتی نوشته میشد و داماد از فرصت استفاده میکرد و جهت کم کردن مهریه از عروس امتیاز میگرفت زمانیکه برنج بر روی آتش در حال جوشیدن بود داماد کفگیر را از دست همسرش میگرفت و میگفت اگر فلان قدر مهریه ات را کم نکنی نمیگزارم برنج را آبکش کنی آنوقت پلو شل میشود و آبرویت جلوی مهمانها میرود و یا داماد و یا مادرش کاتی را میکشیدند و عروس را پشت بام گیر می انداختند و می خواستند تا مهریه اش را کم کند تا کاتی را سر جایش بگذارند تا پائین بیاید در آن وقت عروس یا مجبور به قبول کردن میشد و یا قبول نمیکرد و با وساطت دیگران بنفع عروس قضیه خاتمه پیدا میکرد .

منبع : سوادکوه بهشت ایران

http://savadkohonline.blogfa.com/post/45

مراسم نامزدی سوادکوه:

اره سري يا قند شكني

يكي دو شب بعد از خواستگاري مراسم اره سري برگزار مي شد كه در نقاط مختلف مازندران متفاوت بود.

در بعضي نقاط اگر داماد سيد بود شال سبزي از طرف خانواده ي داماد پهن مي شد و يك انگشتري نقره هم روي آن قرار مي دادند. اگر داماد سيد نبود باز هم يك قواره پارچه از جنس شال غير سبز رنگ پهن مي نمودند .

در نقاطي هم يك قواره پارچه به عنوان نشانه در مجمه اي قرار مي دادند و به خانه عروس مي بردند. كله قند پاي تقريبا ثابت همه ي  «اره سري ها» بود . در شب اره سري از طرف خانواده داماد يك نفر شيخ يا پا منبري خوان براي جاري كردن صيغه ي محرميت دعوت مي شد و پس از خواندن دعاي مخصوص با چكش كله قند را مي شكست. مادر عروس در سيني اي كه معمولا با يك بقچه ي زيبا تزيين شده بود يك قواره پارچه پيراهني و يا دستمال و جوراب مردانه مي گذاشت و به مجلس مي برد كه اين هديه سهم كسي بود كه كله قند را شكست. تكه هاي كله قند را به مادر عروس مي دادند تا عروس خانم آن را با خود به خانه بخت ببرد و با داماد نوش جان كند.

در مراسم “اره سري” معمولا مهريه و شيربها و مدت نامزدي و چند و چون مراسم شربت خوري و يا عقد كنان مطرح مي شد.

اگر خانواده عروس براي تهيه جهزيه پول و يا لوازم زندگي مطالبه مي كردند معمولا از اصل مهريه كم مي شد. مثلا قيد مي كردند از كل مهريه 500 تومان 200 تومان گرفته و 300 تومان نگرفته . البته اين مبلغ و اين رسم بر مي گردد به حدود صد سال پيش.

لوازم مورد مطالبه معمولا دو دسته بودند :

1) مجمعه با ظرف:شامل يك مجمعه ي مسي و 6 عدد بشقاب و 6 عدد كاسه و يك عدد ديس و يك دست قاشق. كاسه و بشقاب معمولا مسي و يا لعابي بودند.

2) سماور با ظرف: شامل سماور و قوري و سيني چاي و استكان و نعلبكي و قندان

عروس خانم يك متكا و يك جاجيم بافته ي خود را به آ ن اضافه مي نمود و در مجموع يك صندوق چوبي وسيله اي بود كه بار يك اسب مي شد و جهزيه عروس را تشكيل مي داد. در بعضي از نقاط رسم بر اين بود كه مادر يا خواهر بزرگ داماد انگشتري هم به دست عروس خانم مي زد. عروس و داماد تا روز عقد كنان در هيچ كدام از مراسم حضور نداشتند . در بعضي نقاط عروس و داماد تا روز عروسي چهره همديگر را نمي ديدند.

وظايف خانواده داماد در هنگام نامزدي

اگر در دوران نامزدي اعياد و يا روزهاي خاصي وجود داشت خانواده ي داماد وظايفي داشتند كه بايد به فراخور وضع مالی خود به آن عمل مي كردند.

مثلا قبل از عيد نوروز شير و بره و نان خانگي و حلوا و يك قواره پارچه براي عروس خانم مي فرستادند. شير و بره شامل سه من (9 كيلو) شير و يك بره بود كه بره را خانواده ي عروس شب عيد مي كشتند و ته چين درست مي كردند.

مادر عروس هم يك سبد تخم مرغ رنگ شده براي خانواده داماد مي فرستاد. قبل از عيد قربان هم گوسفندي براي قرباني به خانه عروس فرستاده مي شد. براي شب تير ماه سيزه تمام سور و سات اين شب شامل پيسه گنده و پشت زيك و ميوه و نان خانگي و حلوا و دختر دونه به منزل عروس فرستاده مي شد. در روز عيد بيست شش مادر داماد به خار خون بازار رمي رفت و هدايايي براي عروس خود مي خريد و به منزل آنها مي برد.

از مشخصه هاي ديگر دوران نامزدي اين بود كه عروس و داماد كمتر يكديگر را ملاقات مي كردند. اگر ملاقاتي صورت مي گرفت پنهاني و دور از چشم بزرگترها بود به خاطر اينكه حجاب كردن در مقابل ديگران خصوصا بزرگتر ها حرمت نگه داشتن محسوب مي شد.

آداب و رسوم انتخاب همسر سواد کوه:

انتخاب همسر

در گذشته هاي دور به ندرت پسران حق انتخاب همسر آينده ي خود را داشتند و پدر و مادرها بودند كه در اين مورد تصميم مي گرفتند البته آنان ابتدا تصميم خود را در مورد دختر مورد نظر با پسرشان در ميان مي گذاشتند و پسر حتي اگر مخالف بود در بسياري از مواقع به خاطر حجب و حيا مخالفت خود را اظهار نمي داشت. اگر پدر و مادري به پسر پيشنهاد انتخاب همسر مي دادند(البته نه خودشان بلكه با فرستادن پيغام براي پسرشان) باز هم اتفاق مي افتاد كه پسر همه ي اختيارات و انتخاب همسر را به پدر و مادرش واگذار مي كرد

گاهي اتفاق مي افتاد كه پسري از سربازي مي آمد و مي ديد كه دختري را برايش نامزد كرده اند او هم با كمال ميل مي پذيرفت. گاهي هم پسران به خاطر اهميت موضوع ترجيح مي دادند كه بزرگترهايشان مسؤوليت اين امر خطير به عهده بگيرند

كيجا اش يا دختر ديدن

پس از اينكه دختر مورد نظر انتخاب شد مادر پسر يا يكي از زنان اقوام كه تردست هم بود به بهانه اي به منزل دختر مي رفت و چند ساعتي آن جا مي ماند

او خركات دختر را زير نظر مي گرفت و بعد برمي گشت در صورت قطعي شدن تصميم زني را به عنوان “رافع” و راه باز كن به نزد مادر دختر مي فرستادند. مادر دختر هم مي گفت:”اختيار دختر دست پدرش است چند روز مهلت بدهيد تا با پدر دختر در ميان بگذارم”. بعد از چند روز رافع مراجعت مي كرد. اگر خانوده ي دختر مخالفت مي كردند مادر دختر اظهار مي داشت:”اين آب از اين جوي نمي رود”. و يا مي گفت: “اين حرف را همين جا بگذاريد زير فرش “. معني اش اين بود كه ما به شما دختر نمي دهيم . بزرگان قوم را به جان پدر دختر مي انداختند تا بالاخره جواب ((بله)) بگيرند و اگر مصر نبودند با اندكي دلتنگي و كدورت از خانواده دختر پي كار خود ميرفتند .

خازندي يا خواستگاري

بعد از انجام كارهاي اوليه و موافقت خانواده ي دختر از طرف خانواده ي پسر شبي براي خازندي تعيين مي گرديد و اين موضوع از قبل به اطلاع پدر دختر مي رسيد. در شب خواستگاري پدر پسر چند نفر ار بزرگان فاميل و يا ريش سفيدان محل را دعوت مي نمود. معمولا شام را دز خانه پسر مي خوردند و بعد از شام به اتفاق هم به منزل دختر مي رفتند. پدر دختر هم به همين نسبت از بزرگان فاميل دعوت به عمل مي آورد و در خانه منتظر مهمانان بود.

بعد از ورود مهمانان و تعارفات معمول صرف چاي و ميوه بزرگترين فرد فاميل داماد به طور رسمي مساله خواستگاري را مطرح مي نمود. معمولا جمله را بسيار خاضعانه ادا مي نمود و مي گفت: پسر فلاني را به غلامي خود قبول كنيد و يا آقاي فلاني (پدر داماد) از شما دس مره و يا قليون اوكر مي خواهد.

فاميل دختر براي گفتن بله به يكديگر تعارف مي كردند و بالاخره پدر دختر بله را مي گفت و همه ي حضار صلوات مي فرستادند و مادر دختر از همه با چاي شيرين پذيرايي مي نمود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

logo-samandehi