سفرنامه ناصرالدین شاه به نمارستاق لاریجان شهرستان آمل استان مازندران

به كوشش مصطفي نوري

مقدمه:

سفرنامه‌هاي بر جا مانده از ناصرالدين شاه به مازندران از منابع بسيار ارزنده‌ايست كه در كنار سفرنامه‌هاي ديگر اين دوره، چون سفرنامه كلاردشت غلام‌حسين خان افضل‌ الملك، سفرنامه لاريجان اعتضاد السلطنه، سفرنامه مازندران مليجك، مجموعه با‌ ارزشي را شكل مي‌دهد كه از ديدگاه تحولات تاريخ محلي، آثار و ابنيه‌هاي تاريخي، نام و موقعيت جغرافيايي اماكن و رجال شناسي مازندران از اهميت چشمگيري برخوردار است. از جمله اين آثار مكتوب سفرنامه ناصرالدين شاه به نمارستاق است كه در آن، شاه به شرح سفري مي‌پردازد كه از اوايل شعبان تا اواخر رمضان .1299ق به مازندران داشته است.

 

هم‌ زمان با اين سفر اعتماد السلطنه اوضاع جغرافيايي نمارستاق را اينگونه شرح مي‌دهد: «ناحيه نمارستاق از مضافات و توابع ايالت مازندران و ييلا ق بعضي از قبايل و اهالي شهر آمل است. از سمت مشرق اين ناحيه محدود به ناحيه لاريجان از طرف مغرب منتهي به اراضي بلده و نور مي‌شود. رودخانه‌اي كه قرا و آباداني نمارستاق در دو طرف آن واقع است از سمت مغرب به جانب شمال شرقي جاري و موسوم به «هراز» مي‌باشد … سرچشمه رود هراز از كوه‌هايي است كه چمن درياوك را احاطه نموده… آب رودخانه لاريجان كه سرچشمه عمده آن از لار است زير پل پنجاب متصل به رودخانه هراز نمارستاق مي‌شود. چون يك فرسخ نيز از پل پنجاب دور شدند آب نور و بلده نيز داخل رودخانه مزبوره شده رودخانه «هرازپي» تشكيل مي‌يابد و رودخانه هرازپي از آمل گذشته در سرخه‌رود به درياي خزر مي‌ريزد. مسافت نمارستاق تا آمل تقريباً ده فرسخ است.

 

قراء نمارستاق در اواخر عصر ناصري عبارت بودند از:

  1.  ديوران كه « دور از معبر» و در اول دره كوچكي در سمت چپ رودخانه هراز بود و ده خانواده سكنه داشت.
  2.   قريه نمار كه در سمت چپ رودخانه واقع و مركز نمارستاق تلقي مي‌شد خانه‌ هايش نسبت به خانه‌هاي ساير قراء اين حوزه بهتر بود. در اين قريه يك مسجد و يك حمام وجود داشت كه باني آن حاجي شاه‌بيك بن آقاگرشاب،بزرگ طايفه مشائي آمل بود. او در سال .1305ق وفات يافت. در اين قريه كه داراي صد خانوار جمعيت بود، يك بقعه موسوم به «نورگله» و دو آسياب نيز وجود داشت. 
  3. كوار كه هشت خانوار داشت و سكنه اين قريه را تير مي‌ ناميدند. 
  4. ُكُلر پانزده خانوار سكنه داشت و از طايفه ديلم بودند.
  5. پلوريه كه پنج خانوار داشت. 
  6. سلور كه داراي پنج خانوار و يك آسياب بود. 
  7. دزور (دوظهور) با پنج خانوار
  8. شيخ محله شصت خانوار بود و مسجد و حمام داشت.
  9. اطاق سر با پنج خانوار جمعيت
  10. عمره (امره) كه داراي پانزده خانوار بود.
  11. سووا (سوآ) صد خانوار سكنه، مسجد، حمام و آسياب داشت. 
  12. پنجاب با پنج خانوار جمعيت
  13. امام زاده عبدالله كه سكنه آن منحصر به دو خانوار متولي و خادم بود. اول دهنه نمار تا پل پنجاب كه آخرين قراء طرف دست چپ رودخانه بود، دو فرسخ و نيم مسافت داشت.
 

قراء نمارستاق در طرف راست رودخانه از اين قرار بود:

  1.  نسل كه پانزده خانوار، آسياب و درختان گردو فراوان داشت.
  2. دره كنار با هفت خانوار جمعيت
  3. قريه عبدالمناف كه امام‌زاده بود و پنج خانوار جمعيت داشت.
  4. با علي كه پنج خانوار داشت. 
  5. ني‌زه با پنج خانوار
  6. نائيج محله كه چهل خانوار جمعيت و حمام و مسجد داشت.

ناصرالدين شاه در ادامه سفر خود به نواحي بلده، يوش و ناحيه كه جزء بلوك نور بودند سفر كرد. قصبه بلده كه با قراء اطراف، بلوك بلده را تشكيل مي‌داد سيصد خانوار داشت و به بيست محله تقسيم مي‌شد و دو باب حمام، بازار، مدرسه ديني و مسجد داشت. يوش جزء اوزرود بود كه نايب الحكومه در آنجا سكني داشت، اين قصبه ششصد خانوار دو باب حمام و چهار مسجد داشت. مالیات بلوك ناحيه كه طايفه نائج در آن ساكن بودند به دليل آنكه معادن آهن داشت و كارخانجات آهنگري و گلوله‌ريزي در آنجا تأسيس شده بود صرف «قورخانه مباركه» مي‌شد. ناحيه، يك صد و بيست خانوار، يك حمام و مسجد داشت.

سفرنامه نمارستاق ناصرالدين شاه به وسيله اعتمادالسلطنه در روزنامه شرف از شماره 2 در صفر 1300 ق تا شماره 26 در ربيع‌الثاني .1302 ق به چاپ رسيد. بخش پاياني اين سفرنامه كه پانزده روز آخر اين سفر را شامل مي‌شود و شرح سفر به ماهور، دونا، سياه بيشه و در نهايت بازگشت از راه كندون به گچسر شهرستانك است، در روزنامه شرف به چاپ نرسيد و تنها مي‌توان به بازتاب اين بخش در خاطرات اعتمادالسلطنه اشاره كرد.

سفرنامه ناصرالدین شاه به نمارستاق

روز سه شنبه دهم شهر شعبان المعظم هزار و دویست و نود و نه قمری (برابر 6 تیر 1261 شمسی)

بسمه تبارک و تعالی

چون منظور و مقصود عمدۀ دوایر روزنامه جات و اداره وزارت انطباعات اینست که مطالعه کنندگان روزنامه ها به اقسام فواید، نایل و هرگونه بهرمندی از ملاحظه آن اوراق شریفه حاصل نمایند و یکی از فواید عظیمه مطالعه سفرنامه های مبارکه همایونیست که به قلم معجز رقم شاهنشاهی نگاشته شده و حاوی مطالب مهمه جغرافیایی و بعضی دقایق تاریخی و نکات دیگر است که به بهترین اسلوبی ترقیم یافته، بنابر استدراک این فیض و افاضت مافواید و منافع این روزنامه شریفه را به نگارش روزنامه سفر خیر اثر شاهنشاهی به نمارستاق در سنه ماضیه هزار و دویست و نود و نه تکمیل مینمائیم و سیاق آن نگارش اعلی از قرار ذیل است:

 

روزنامه سفر خیریت اثر شاهنشاهی دام ملکه و سلطانه به نمارستاق

روز سه شنبه دهم شهر شعبان المعظم هزار و دویست و نود و نه یونت‎ئیل در عمارت اندرونی درصاحبقرانیه شمیران به عزم ییالقات لار و نمارستاق و غیره برخاستم. هوا گرم است امسال نمونه گرما زیاد است تا بعد چه شود. طهران که خیلی گرم است حاال دهم سرطان [تیر] است. گندم و جو شمیرانات اول درو است. بحمدالله از هر جهت ارزانی و فراوانیست مردم آسوده اند. خلاصه رفتیم بیرون در دیوانخانه که هنوز ناتمام است و کار میکنند انشاءالله امسال تمام خواهد شد.

 

نایب السلطنه، مشیرالدوله، نصرالملک و بعضی از صاحب منصبان و غیره حاضر بودند. بعد سوار کالسکه شده راندیم بین راه آجودان باشی و سلیمان خان صاحب اختیار رسیدند. قدری فرمایشات شد. راندیم بالاتر از اراج سوار اسب شدم. سیف الملک دویست نفر از سوارۀ جدید ابوالجمعی خودش را که تا هزار سوار باید باشند آورده بود در صحرا ایستاده بودند. از سان گذشتند سوارها. یک‎دسته پسر محمدخان نهاوندی بود، بسیار خوب سواری بودند. دستۀ دیگر خمسه و شاهسون دویرن. باز هم به نایب السلطنه و سلیمانخان صاحب اختیار و غیره و غیره فرمایشات کردیم. بعد رفتیم نهار را در درۀ کوه تلهرز خوردیم. آجودان مخصوص و سیف الملک و عمیدالملک که باید به شهر معاودت کنند بودند.

بعد از نهار مشغول کاغذ خوانی و احکام نوشتن و غیره شده. بعد عصری راندیم بالای کوه سوهانک برای منزل که چشمه چنار گلندوک است. هوا خیلی گرم بود به طوری ‎که آدم خیلی صدمه می‎خورد. مهدی قلیخان میرآخور و نایب ناظر و جعفرقلیخان واکبرخان و امین حضرت و ناظم خلوت و میرزا محمد و غیره در رکاب بودند. رفتیم به کاله فرنگی. باغ کنار رودخانه بسیار خوب درخت کاری و جنگل سازی و غیره شده است این باغ و عمارت را حسب االمر، امین السلطان ساخته است و اطراف باغ را جنگل و بیشه ساخته است که چند سال دیگر جنگل انبوه خواهد شد. این باغ و رودخانه را امین السلطان به آقا حیدر برادر آقا محمد تقی مرحوم سپرده است و او هم مواظب است. بعد که آفتاب رفت سوار شده راندیم برای منزل، دم در باغ عضدالملک و زیندار باشی که تازه از عقب رسیده به حضور آمدند. خلاصه رفتیم تا نیم ساعت از شب رفته وارد منزل که جای بیشه و چشمه چنار است وارد شدیم. هوای شب بد نبود. امین السلطان و ایلخانی و صنیع الدوله و حکیم طولوزان و ملک اطبا وشیخ اطبا این سفر در رکاب هستند. میرزا ملکم خان ناظم الدوله که چندی در طهران بود این روزها از راه رشت به فرنگستان مراجعت کرد.

روز چهارشنبه یازدهم صبح سوار شده رفتیم به چشمه بیدی ورجین. نهار خورده تا عصر آنجا بودیم. کاغذ و نوشتجات ملاحظه کرده به شهر فرستادیم. صنیع الدوله، نایب ناظر، زیندار باشی، ناظم خلوت و غیره بودند. یک آلافاخته روی هوا خیلی خوب زدم. حسین خان و امین حضرت و غیره هم بودند. هوا گرم بود عصری به منزل مراجعت کردیم. حکیم بکمز و میرزا نصرالله و مسیوهیبنه دندان ساز آمده بودند. شجاع السلطنه با قراول فوج بهادران تبریز در رکاب است. شب خیلی گرم بود خوابم نبرد.

روز پنجشنبه دوازدهم باید برویم افجه. صبح برخاسته سوار شدم. ما از راه دره کند رفتیم. میرشکار را با چند نفر عمله فرستاده بودیم راه را هر طور هست بسازند. بعضی از جاهای راه خیلی بد بوده اما بعد از ساختن اسب خوب میرفت رفتیم از راه کند تا رسیدیم به کند پایین. بعد رفتیم کند بالا. ده بالا آبادتر و بهتر است. رفتیم بالاتر از ده که از راه دره و آبشار برویم. راه بدی داشت. میرشکار دیده شد. پیاده شدیم. سایرین هم پیاده شدند. دیدیم هر چه بالاتر برویم بی درخت و سنگستان است. رفتیم بالای بلندی پیاده شدیم. آفتابگردان زدند. نهار خوردیم، عضدالملک و زیندارباشی و مهدی قلیخان میرآخور و جعفرقلیخان و حسین خان و غیره بودند. دو ساعت و نیم به غروب مانده سوار شده رفتیم رو به افجه. راه خوبی نبود همه جا هم سواره رفتیم به ده هنزگ. حاصل زیادی دارد. همه سبز و خرم هنوز جو اینجاها سبز است درختها امسال سیبش خوبست. ده ُکند هم بسیار حاصلخیز و سبز و خرم است. محمد حسین خان قاجار معروف به قزلایاغ در کند املاک موروثی از مال پدری دارد. خلاصه یک‎ساعت و نیم به غروب مانده وارد افجه شدیم. افجه هم بسیار گرم است به خصوص امروز. شب را بیرون شام خوردیم. صنیع الدوله بود. روزنامه میخواند. اوضاع مصر این روزها خیلی مغشوش است.

روز جمعه سیزدهم برخاستیم برای لار. صبح زود سوار شدیم امین السلطان و سایرین بودند. راندیم از کوه سربالا در کیاه چال محقق و محمدحسین میرزای پیشخدمت به حضور رسیدند. شاهزاده پیشخدمت ناخوش بود. صنیع الدوله و زیندارباشی همراه بودند. سر گردنه به نهار افتادیم. انوشیروان میرزای ضیاءالدوله در سر گردنه به حضور رسیدند. سایرین که امروز به حضور رسیدند عبدالقادرخان شجاع الملک، محمدمیرزا برادر تیمور میرزا، آقا شکور، ابراهیم  خان غلامحسین خان، مهدی خان بودند. بعد از نهار از کوه سرازیر شده راندیم برای منزل که چشمه قلقلی است. شش ساعت به غروب مانده وارد منزل شدیم. محقق تاریخ خواند، هوای اینجا خوب است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

logo-samandehi